loading...

حریری به رنگ آبان

بازدید : 566
دوشنبه 18 اسفند 1398 زمان : 12:27

به گمانم کسی که اولین‌بار سلول انفرادی را در زندان‌ تدارک دید، خوب می‌دانست آدمی‌برای زنده‌ماندن، به جهان بیرون از خودش نیاز دارد و تنهاماندن در یک چهاردیواری برایش از هر عذاب و شکنجه‌ای بدتر است. این مسئله را ما خوب می‌فهمیم؛ ما که مدتی‌ است به‌خاطر وجود یک ویروس لاکردار، مجبوریم تمام‌وقت یا دست کم ساعت‌های زیادی را در خانه بمانیم. فیلم می‌بینیم، کتاب می‌خوانیم، آهنگ گوش می‌کنیم، می‌رقصیم، ورزش می‌کنیم، ساز تمرین می‌کنیم یا می‌زنیم، با حیوان خانگی‌مان بازی می‌کنیم، نقاشی می‌کشیم، در شبکه‌های مجازی می‌چرخیم، و باز هم می‌بینیم که حوصله‌مان سررفته؛ باز هم بعد از چندساعت حس می‌کنیم دیوارهای خانه دست گذاشته‌اند بیخ گلویمان. نمی‌دانم! شاید‌ یکی از حکمت‌های آمدن کرونا این بوده که بفهمیم چقدر از کنار سلامتی‌مان، دیدن دوستانمان، کافه‌نشینی‌ها و خیابان‌گردی‌هایمان، میهمانی‌رفتن‌هایمان، آسوده‌خاطر خریدن‌کردن‌هایمان، دست‌دادن و بوسیدن و در آغوش کشیدن عزیزانمان، خاراندان چشم و چال و دماغمان، مدرسه و دانشگاه‌ رفتن‌هایمان، متروسواری‌هایمان، بیرون خانه ساندویچ همبرگر و فلافل‌خوردن‌هایمان، آسان گذشتیم؛ آسان گذشتیم و حواسمان نبود همین‌هایند که زنده‌مان نگه می‌دارند، که نبودشان می‌تواند روحمان را پژمرده کند...

خورشید و شبنم ، مجموعه شعر استاد صدر متکلم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 154
  • بازدید کننده دیروز : 147
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1726
  • بازدید ماه : 4622
  • بازدید سال : 5417
  • بازدید کلی : 10161
  • کدهای اختصاصی